کوتاهی مو
عزیزم اینجا هشت ماه و نیمه هستی. موهات خیلی بلند شده بود و مرتب عرق میکردی چون جنب و جوشت زیاد بود. به همین خاطر یک روز که لالا بودی یواشکی باد اومدو موهاتو برد؛ البته مامان هم باهاش همدست بودم ... آروم خوابیده بودی که مامان کارمو شروع کردم؛ دستات رو هم خودت اون مدلی نگه داشته بودی... داشتی بیدار میشدی. تو خوابو بیداری بودی... وقتی بیدار شدی از دیدن موهات تعجب کرده بودی... این هم شاهکار دست مامانی... عزیزم میدونستم که اگه ببرمت آرایشگاه اذیت میشی. فعلاً این مدل مو رو تحمل کن تا دفعه بعد آقای آرایشگر موهاتو مرتب کنه . بعد از اینکه موهاتو کوتاه کردم پشیمون شدم چون خیلی موهات ناز بودن و الان که کوتاه شدن یه حال...
نویسنده :
مامان هانی
10:12